ارتباط فقر با قانونگریزی و شکلگیری آسیبهای اجتماعی
چکیده:
کلید واژهها: قانونگریزی، فقر اقتصادی - اجتماعی, فقر فرهنگی، نگرش به قانون, آسیب اجتماعی, شهروندگرایی, نگرش دینی.
مقدمه
قانونگریزی یک بیماری مسری است که در حال حاضر بخش اعظمی از مردم کشور به آن مبتلا شدهاند (نجفی توانا, 1381: 12) و ریشه آن عدم نظمپذیری است که به دلیل گسترش فقر و شکاف طبقاتی است. زیرا نظمپذیری مختص اشخاصی است که حداقل نیازهای طبیعی, فرهنگی و اجتماعیشان تأمین شده باشد (همان: 13). در مقابل نظمگریزی مترادف با قانونگریزی است که عوارض آن قانع نبودن شخص به حقوق خود, تعرض به حقوق دیگران, عدم انجام تکلیف, گریز از مسئولیت و وصول به مقصود به هر طریق ممکن است.
از اینرو در شرایط نظمگریزی عملاً انواع آسیبها حیات اجتماعی را تهدید میکند که عوامل چندگانه و عمدهای در آن دخیلند. بنابراین در مقاله حاضر به گزارش مصادیق نظمگریزی و میزان قانونگریزی شهروندان به عنوان نمودی از آسیب اجتماعی پرداختهایم و ارتباط فقر با قانونگریزی را بر اساس نظریه بومشناسی مکتب شیکاگو, ساختار فرصت رابرت مرتن, نظریه نابهنجاری دورکیم, خنثیسازی ساترلند, تله فقر رابرت چمبرز و نظریه تضاد تبیین کردهایم. در این مقاله منظور از فقر صرفاً جنبه اقتصادی و معیشتی آن نیست بلکه فقر فرهنگی, فقر مدنیت (شهروندی) و فقر دینی را نیز شامل میشود. یافتههای تجربی مقاله نیز حاصل مطالعه پیمایشی بر روی شهروندان تبریز است که در حوزههای متفاوت طبقات شهری اجرا شده است.
- ادامه مطلب
تاریخ: شنبه , 20 اسفند 1401 (13:54)
- گزارش تخلف مطلب