رابطه هوش هیجانی و زندگی زناشویی
راه دستیابی به ازدواجی موفق و یک زندگی خانوادگی سرشار از خوشبختی، بسیار ساده و سرراست است!
«باید بدانی چه موقع معذرتخواهی کنی، چه موقع درخواست کنی و هنگامی که همسرت کار مورد علاقهات را انجام نداد چگونه رفتار کنی».
اینکه چه می خواهید مهم نیست، اینکه چگونه می خواهید مهم است.
در حقیقت دانستن این که چه موقع، چرا و چگونه از همسرتان معذرتخواهی کنید و نیز برخورداری از تواناییهایی چون شکیبایی، بردباری و مدارا کردن در هنگام عصبانیت، احتیاج به مهارتهای هیجانی پیشرفته و سطح بالایی چون همدلی، کنترل خود و درک عمیق نیازها و احساسات دیگران دارد.
هوش هیجانی" توانایی درک و فهم عواطف به منظور ارزیابی افکار و خلق و خو و تنظیم آنها " است، به گونهای که موجب تعالی و رشد عقلانی-هیجانی گردد. بنابراین هوش هیجان در زمینه ازدواج موفق و زندگی زناشویی، نقشی مهم و غیر قابل انکار دارد.
حال سؤال این است که هوش هیجانی به چه طریقی میتواند زندگی زناشویی را تحت تأثیر خود قرار دهد تا بر فراز و نشیبهای آن فایق آیند؟
تواناییهای هوش هیجانی بطور کلی عبارتند از:
- توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران
- توانایی استدلال کردن راجع به عواطف
- توانایی اداره و تنظیم مؤثر عواطف
این تواناییهای سه گانه، ظاهراً عوامل اساسی تشکیل دهنده یک زمینه غنی عاطفی برای داشتن یک زندگی زناشویی سعادتمندانه محسوب میشوند.
ازدواج و زندگی زناشویی یک بافت سرشار از عاطفه می باشد. افراد در توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. مثلاً بعضی از زوجها آشکارا نسبت به علائم هیجانی همسرشان بیتوجه هستند و یا آمادگی سوء تعبیر و عدم تشخیص صحیح این عواطف را دارند.
انسانها دارای تفاوتهای قابل توجهی در توانایی ابراز صریح عواطف خود می باشند. ارتباط با ثبات و معناداری بین توانایی ابراز دقیق و صحیح عواطف با شادیهای زندگی و روابط زناشویی مطلوب وجود دارد. زوجهای خرسند در مقایسه با زوجهایی که رابطه زناشویی و هیجانی خوبی با هم ندارند، احساس همدلی بیشتری به هم نشان میدهند و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج میدهند.
زوجهای ناراضی از زندگی زناشویی در عکسالعمل به رفتار نامناسب همسرشان مقابله به مثل میکنند.
زنان بهتراز مردان در ابراز دقیق عواطف و تشخیص آنها عمل مینمایند. و این ضعف در مردان خود از عوامل عدم موفقیت در زندگی است. برای مثال وقتی که یک زن پیام هیجانی مثبتی به شوهرش میدهد، احتمالاً از علائم غیر کلامی - بدنی (مثل لبخند زدن) و از یک لحن صمیمانه در هنگام سخن گفتن استفاده مینماید و مردی که میخواهد پیام هیجانی مثبتی به همسرش بدهد، این پیام هم همراه با خنده است و هم همراه با علائم بالقوه تهدیدکنندهای چون حرکات ابرو یا چشم.
زوجهای شاد و خوشبخت نسبت به زوجهای ناسازگار، هم در اظهار و ابراز عواطف و هم در دریافت عواطف، عملکرد بهتری از خود نشان میدهند.
اگر زوجین از عواطف همسرانشان آگاه شوند و بتوانند عواطفشان را به صورتی واضح و آشکار به یکدیگر اطلاع دهند و ابراز نمایند، زندگی بهتری خواهند داشت. برای این کار لازم است تا نسبت به علل، جوانب و پیامدهای عواطفشان بر زندگی زناشوییشان آگاه گردند و سپس شیوه بیان موثر احساسات را فرا گیرند و آن را بکار بندند. خوشبختانه هوش هیجانی، را می توان آموخت و ارتقاء داد. فقط با داشتن تصمیمی راسخ برای کمک کردن به خویشتن و درک دیگران بجای لجبازی کردن و نپذیرفتن مسئولیت برای بهبود وضعیت می توان طعم لذت بخش زندگی را چشید. این مهارت را فرا گیرید و به کار برید.
- ادامه مطلب
تاریخ: جمعه , 12 اسفند 1401 (05:54)
- گزارش تخلف مطلب