نظریه ی شناختی آرون تمکین بک
آرون تمکین بک در 18 ژولای 1921 در پراویدنس رودآیلند (providence Rhode Island) به دنیا آمد. در سال 1942 مدرک لیسانس خود را از دانشگاه براون (Brown university) با شعار (In God We Hop) دریافت کرد. و سپس در سال 1946 از دانشگاه ییل (University Yal) با شعار (Light and truth) واقع در(New Haven Connecticut State) شهر نیوهیون؛ ایالت کنتیکت، موفق به دریافت دکترای روانپزشکی شد. اما بدلیل ماهیت اسرار آمیز روانکاوی از کار در رشته ی روان پزشکی دست کشید. زمانی که من برای اولین بار شروع به درمان بیماران با استفاده از مجموعه روشهایی کردم که بعدها «شناخت درمانی»-cognitive Therapy- نام گرفتند، هیچ تصوری از اینکه این روش که بطور جدی از روش روانکاوانه ی من فاصله گرفته بود، مرا به کجا خواهد برد نداشتم.من با توجه به مشاهدات بالینی ام و نیز بر اساس برخی مطالعات و آزمایش های نظام دار، این نظریه را بیان کرده ام که هسته ی اختلالات بالینی نظیر افسردگی و اضطراب، اختلال در تفکر است.(شناخت درمانی؛ مبانی و فراتر از آن، دکتر جودیت س.بک، آرون تی بک)
مضمون فکری بیماران افسرده احساس از دست دادن است. بیمار خیال می کند چیزی را که برای خوشبختی یا آرامش او لازم بوده از دست داده است و حالا در موقعیتی است که هر کاری بکند نتیجه ی منفی به بار می آورد.انسان افسرده خود را واجد شرایط کافی برای رسیدن به هدف های مهم نمی داند. این مضمون را می توان با توجه به اصول شناختی توضیح داد:
• طرز تلقی منفی از خویش، برداشت منفی از تجربه های زندگی و پوچ و بیهوده دیدن آینده. اگر بخواهیم کوتاه و خلاصه وار بگوییم: برداشت نی هیلیستی از آینده
احساس ضایعات جبران ناپذیر و انتظارات منفی، منجر به اندوه و ناامیدی می شود. از آن گذشته، وقتی احساس قرار داشتن در موقعیت ناخوشایندافزایش می یابد، وقتی شخصی احساس می کند مسایل او لاینحل می مانند، انگیزه های سازنده از بین می روند و گاه شدت ناراحتی به قدریست که بیمار تنها راه حل و نجات از ناراحتیهای خود را در انتحار می بیند.
بیمار مضطرب نسبت به قلمرو خویش احساس خطر می کند. به عبارت دیگر از آن بیم دارد که برای او، خانواده مایملک یا حیثیت و اعتبارش حادثه ی ناگواری رخ دهد.
شخص مضطرب اغلب نگران است که سایرین، دوستان یا غریبه ها او را نپذیرند و در مقام تحقیر او حرف بزنند.
به بیان دیگر اضطراب عبارتست از یک احساس ناخوشایند مبهم هراس و دلواپسی با منشأ ناشناخته که به فرد دست می دهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است.
هراس ( phobia ( : ترس شدید یا بیمارگونه و پایدار در فرد که باعث اختلال در زندگی روزمره ی وی می شود.
این اختلال تفکر به شکل نوعی سوی مندی نظام دار در شیوه ی تفسیر بیمار از تجارب خاصی جلوه گر می شود.
من دریافتم که می توانم با هدف قرار دادن این تعابیر غیر سودمند و پیشنهاد دادن پاسخ های جایگزین که همان توضیح های دیگر برای تبیین این رویدادها هستند، سریعا نشانه های بیماری را تا حدودی تسکین دهم.
(شناخت درمانی؛ مبانی و فراتر از آن، دکتر جودیت س.بک، آرون تی بک)
دانستم از آنچه می ترسیدم و هر آنچه مرا به هراس می انداخت، تا بر ذهنم تأثیر نگذاشت، اثری نداشت.
(شناخت درمانی و مشکلات روانی، آرون.تی.بک، اسپینوزا)
• شناخت درمانی و اکسپرسیونیسم در سینما
هدف اصلی این مکتب نمایش درونی بشر، مخصوصا عواطفی چون ترس، نفرت، عشق و اضطراب بود.
یکی از سرامدان این مکتب ون گوگ هلندی و نقاشی های معروفش که همه نمایش درونیات بشر بود. این هنرمند خود از بیماری روانی رنج می برد،خودکشی کرد و آخرین جمله به برادرش این بود: غم برای همیشه باقی خواهد ماند...در این نوع از فیلم ها تاکید بر اغراق در رنگ ها و شکل ها مانند فیلم راه خانه اثر ژانگ ییموچینی که تاکید بر رنگ در این فیلم موج میزند جهت نمایش درونیات شخصیت های این فیلم... پرده ی معروف «جیغ» ادوارد مونک بلژیکی که به تنهایی مفهوم کامل شیوه اکسپرسیونیسم را نمایان ساخت...
آرون تی بک در نتیجه ی پژوهش خود درباره ی افسردگی، رویکردی را ابداع کرد که به درمان شناختی (cognitive therapy) معروف است. مشاهدات او در مورد درمانجویان افسرده معلوم کرد که آنها در تعبیر کردن رویدادهای خاص زندگی سوگیری منفی دارند و همین به تحریف های شناختی آنها کمک می کند.به نظر اینجانب؛ وقتی در برهه ای از زمان رویدادی لزوما ناخوشایند برای فردی روی می دهد پیش از آنکه واقعیت آن رویداد یا حادثه را در نظر بگیرد برداشت ذهنی خود از آن واقعه را مبنای تفسیر کردن قرار می دهد و این همان چیزیست که تحریف شناختی نامیده می شود و تآکید اصلی این رویکرد نیزبه قول خود بک؛ هدف قرار دادن این تعابیر غیر سودمند و پیشنهاد دادن پاسخ های جایگزین که همان توضیح های احتمالی دیگر برای تبیین این رویداد هستند می باشد، که سریعا باعث می شود نشانه های بیماری را تا حدودی تسکین بیابد.(شناخت درمانی؛مبانی و فراتر از آن، دکتر جودیت س-بک، آرون تی بک)
فروید معتقد بود که رفتار اشخاص ریشه در ناخودآگاه دارد و هر بی منطقی که در ضمیر خودآگاه مشاهده می شود تنها نشانه های انگیزه ی ناخودآگاه می باشد اما برخلاف برداشت فروید، لازمه ی خود فریبی و خطای شناختی وجود ناخودآگاه نیست بلکه رفتار غیرمنطقی را می توان در تفسیر اشتباه آمیز واقعیت ها جستجو نمود.
• بک با طرح کردن سوال های باز پاسخ برای درمانجویان از گفت و شنود سقراطی استفاده و قصد دارد درمانجویان را به فکر کردن درباره ی دغدغه های شخصی و رسیدن به نتیجه گیری ها ی خودشان ترغیب کند.
• الیس در مقابل رویکردی بسیار رهنمودی، قانع کننده و مواجهه ای است. این رویکرد بر آموزش درمانگران هم تاکید دارد.
• بک روی کمک کردن به درمانجویان برای پی بردن به سوء برداشت های خودشان تاکید بیشتری دارد و ساختار آن از رویکرد الیس منظم تر می باشد.
• بک سعی می کند از طریق فرایند سوال کردن به درمانجویان در آزمودن اعتبار شناخت های آنها همکاری کند.
• الیس از طریق فرایند مجادله ی منطقی سعی می کند درمانجویان را متقاعد سازد که برخی از عقاید آنها غیر منطقی و بی حاصل است.
• بک با مفهوم عقاید غیر منطقی رفتار درمانی عقلانی-هیجانی مخالف است و اظهار می دارد که گفتن این موضوع به درمانجویان که «به صورت غیر منطقی فکر می کنند» می تواند زیان بخش باشد زیرا خیلی از آنها باور دارند که «اوضاع را آنگونه که واقعا هست می بینند»
• بک عقاید کژکار را به این علت مشکل ساز می داند که در پردازش شناختی عادی اختلال ایجاد می کند نه به این علت که غیر منطقی هستند.
• الیس درمانگر را در درجه ی اول آموزگار می داند و تصور نمی کند که رابطه ی شخصی صمیمانه با درمانجویان ضرورت داشته باشد.
• بک تاکید بر کیفیت رابطه ی درمانی زیرا از منظر او مشاوره ی موفقیت آمیز به خصوصیات خوشایند درمانگران مانند؛ صمیمیت واقعی،همدلی صادقانه، پذیرش بدون شرط وتوانایی ایجاد اعتماد بستگی دارد.
بک نظریه ی خود را مستقل از الیس به وجود آورد ولی آنها تبادل نظر کرده اند.
به نظر اینجانب همین یک جمله کافیست تا به نتایجی از این قبیل برسیم؛
• بک و الیس
هر یک بخش های مهمی از شناخت انسان را به روش خود بررسی کرده اند.
هر دو در نوع روش و کار خود مستقل بوده اند.
با همدیگر مشورت و تبادل داشته اما هرگز مقلَد هم نبوده اند.
در جاهایی از نظریه شان با هم توافق نداشته اند.
عدم توافق آنها را بایستی در نوع دید آنها نسبت به ماهیت انسان جست و جو کرد.
بک این امتیاز را برای الیس قایل شد که مفهوم اساسی تمرکز کردن روی عوامل شناختی را به عنوان راهی برای تغییر دادن احساس ها و رفتارها معرفی کرد.
الیس بک را آدم بسیار روشنفکر در نظر می گیرد که از طریق پژوهش خود خدمات مهمی به روان درمانی عرضه کرده است.
فرضیه های اساسی شناخت درمانی:
ارتباط درونی افراد در دسترس درون نگری قرار دارد.عقاید درمانجویان معانی شخصی زیادی دارد.
نظریه ی بنیادی درمان شناختی:
برای آگاه شدن از ماهیت یک واقعه ی هیجانی یا آشفتگی، تمرکز کردن روی محتوای شناختی واکنش فرد به آن رویداد ناراحت کننده یا جریان افکار ضرورت دارد.
هدف : با استفاده از افکارخودکار درمانجویان برای دستیابی به طرحواره های اصلی و بازسازی طرحواره، نحوه ای که آنها فکر می کنند تغییر داده شود.
افکار خودکار (automatic thoughts):
عقاید خصوصی هستند که محرک های خاصی آنها را راه می اندازند و به پاسخ های
هیجانی منجر می شوند. او در این زمینه از مطالعه ی روانکاوی خود، محتوای رؤیای
درمان جویان افسرده را برای خشمی که آنها به سمت خودشان بر می گردانند بررسی
کرد. او متوجه شد بیش از خشمی که به خود برگردانده شده باشد؛ یعنی آنگونه که فروید
در مورد افسردگی نظریه پردازی کرده بود، در تعبیر یا تفکر آنها سوگیری وجود دارد.
• بک از درمانجویان خواست به افکار منفی خود که با وجود مغایرت با شواهد عینی ادامه می یابند توجه کنند و از این بررسی؛جامع ترین نظریه ی افسردگی در دنیا
مشکلات روانی
• فرایندهای پیش پاافتاده ای چون تفکر معیوب،
• استنباط های غلط بر پایه ی اطلاعات نادرست،
• ناتوانی از متمایز کردن خیال از واقعیت
• خطاهایی منظم در استدلال را که به فرض های غلط و سوء برداشت ها منجر می شود.
• استنباط های دلبخواهی arbitrary inferences
• جداسازی گزینشی selective abstraction
• تعمیم مفرط overgeneralization
• بزرگ نمایی کردن و کوچک جلوه دادن magnification and minimization
• شخصی کردن personalization
• برچسب زدن و سوء برچسب زدن labeling and mislabeling
درمانگر شناختی صرف نظر از ماهیت مشکل خاص، عمدتا به کاربست روش هایی
علاقمند است که به افراد کمک خواهند کرد تا در زندگی روزمره ی خود رویدادها را
به صورت دیگری تعبیر کنند.
فنون:
• فن توضیح اینکه چگونه افکار، احساس ها را بوجود می آورند
فن تشخیص خیال از واقعیت
• فن تعریف اصطلاحات
فن بررسی شواهد
فن توضیح اینکه چگونه افکار، احساس ها را بوجود می آورند؛
فن اساسی و بنیادین شناخت درمانی این است که تفسیر فرد از یک رویداد شیوه ی
رفتار و نوع احساس وی را تعیین می کند.
فن تشخیص خیال از واقعیت؛
2) بررسی شواهد؛ از مراجع می خواهیم که شواهد تایید کننده و رد کننده ی باور یا
افکار خود را روی کاغذ بیاورد.
در آغاز به عنوان رویکردی به درمان افسردگی شهرت یافت.
بک در نتیجه ی پژوهش خود درباره ی افسردگی؛ رویکرد شناخت درمانی را ابداع کرد.
• انواع افسردگی
• افسردگی شدید
• اختلال افسرده خویی
• اختلال افسردگی جزئی
• اختلال افسردگی پیش از قاعدگی
• داغدیدگی یا واکنش سوگ
• انواع اضطراب
• اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر
• اختلال هراس
• ترس از مکان های باز
• BDI
• وسیله ای استاندارد برای ارزیابی عمق افسردگی
21 نشانه و نگرش را می سنجد؛ غم، بدبینی، احساس شکست و گناه و..
• ماده ها مبتنی بر مشاهدات نشانه ها و عقاید بنیادی افراد افسرده
روش بک برای درمان کردن درمانجویان افسرده بر زمینه های مشکل خاص و دلایلی
که درمانجویان برای نشانه های خود می آورند تمرکز دارد.
برخی ویژگی های افراد افسرده از منظر بک؛ انتقاد کردن از خود (اصلی ترین ویژگی)
نگرش های ضعف، بی کفایتی، بی مسئولیتی، نافعالی، گوشه گیری و اضطراب....
درمان فوبی ها _ اختلال های اضطرابی _ اختلال های روان تنی _ اختلال خوردن _
خشم _ حملات وحشت زدگی و......
رویکرد بک همچنین در خانواده درمانی نیز کاربرد دارد و نقش انکار ناپذیر
استنباط های شناختی اعضای خانواده را در تعامل هایشان که بانی حفظ کردن
کژکاری در واحد خانواده است را مورد بررسی قرار می دهد.
با آنچه دیده و خوانده شد به راحتی می توان این نتیجه را گرفت که دید بک نسبت به
ماهیت انسان مثبت است زیرا همانطوری که اشاره شد این رویکرد معتقد است بدون
توجه به مبداَ ناراحتی می توان به سهولت نسخه ای برای درمان نوشت.
آنچه به وضوح قابل لمس می باشد این است که بک درمقایسه با الیس دیدگاه مثبت تر و
امیدوارانه تری نسبت به ماهیت انسان دارد.
بک معتقد است فرد به راحتی و با رهنمودهای درمانگر می تواند محتویات شناختی خود
را تغییر داده و احساس و رفتار خوشایندتری کسب کند.
منابع:
هاوتون،کیت و دیگران؛ رفتار درمانی شناختی، حبیب الله قاسم زاده، نشر ارجمند، 1382
آرون تی بک؛ شناخت درمانی و مشکلات روانی، مهدی قرچه داغی، شرکت نشر و پخش ویس، چاپ اول،1369
آرون تی بک؛عشق هرگز کافی نیست، مهدی قراچه داغی، چاپ اول
آرون تی بک،رابرت لیهی،جودیت بک،آرتور فریمن،مک گلوهوسکی،استفان هالند،رویا جلالی مک گلوسکی؛ چالش های شناخت درمانی
حسن حمیدپور،انتشارات ارجمند،چاپ افرنگ، چاپ اول، 1388
جرالد کری؛ نظریه و کاربست مشاوره و روان درمانی، یحیی سید محمدی،نشر ارسباران، چاپ هفتم، زمستان 1390
هنر سینما/ دیوید بوردول، کریستین تامسون، ترجمه ی فتاح محمدی، تهران: نشر مرکز 1377
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 15 اسفند 1401 (13:54)
- گزارش تخلف مطلب